نگران نباش جیبم را
آغوش ات
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ!
"سابیر هاکا"
آغوش ات
تنها سرزمین من شد،
نگران نباش
جیبم را از بوسه هایت پر کرده ام
دیگر برایم فرقی نمی کند
جهنم
بهشت
یا میدان جنگ!
"سابیر هاکا"
تلخم آن چنان که این دو روز روزگار
شنبه های بی تو شوکران
جمعه های بی تو زهرمار
( علیرضا رجبعلی زاده )
اللهم عجل لولیک الفرج
انتقام بگیر از سینه به دردآلوده ام،
از زخمی که بیداری به چشمهایم می زند،
از داغی که کابوس نبودنت بر دل شبهایم گذاشته.
انتقام بگیر از عشق،
از این حسرت خاموش،
از این انتظار تلخ،
از این خواب آلودگی زهرآگین روزهای بی تو.
انتقام بگیر از من،
از کسی که تا مرز ناممکن ها فرو پاشید،
از این سقوط،
از این واماندگی،
از این ویرانی رقت انگیز انتقام بگیر.
(نیکی فیروزکوهی)
الهی ؛
« تنهایم » اگر چه با « تن ها » یم.
بر من گران است با دیگران بودن و به یاد تو نبودن.
دیگران سوداگران بازار مکاره دنیایند
و بردگی خود فراموش کرده اند
و من نیز دل به بردگی نفس خویش داده ام.
پس دشمنی به غیر نیست که « خود » نیز می تواند دشمن باشد.
و چه تلخ و گزنده است که انسان ، دشمن خود باشد
و خود را به دست خویش به نیستی بکشاند.
پس هم ما را با دوستانت آشنایی و دوستی ده
و هم خودمان را خیرخواه خویش قرار ده
و دشمن دشمنانت کن تا از بدی ها به دور مانیم ؛
همچنان که پیامبر رحمتت چنین کرد.
زندگی یک تداومِ بی نهایتِ اکنونهاست !
ماموریت ما در زندگی بی مشکل زیستن نیست ...
"با انگــــــــــیزه " زیستن است ! ...
تاوقتی به دنبال بهترینها برای شادزیستنی
هیچ وقت شاد نخواهی بود
شادی همین صدای گنجشکی است که هر روز صبح میشنویم
و لبخـــــنـــــــــد میزنیم...
اگر چه بین من و تو هنوز دیوار است
ولی برای رسیدن بهانه بسیار است
بر آن سریم کز این قصه دست برداریم
مگر عزیز من! این عشق دست بردار است؟
کسی به جز خودم ای خوب من، چه می داند
که از تو، از تو بریدن چقدر دشوار است
مخواه مصلحت اندیش و منطقی باشم
نمی شود به خدا، پای عشق در کار است
در آستانه ی رفتن، در امتداد غروب
دعای من به تو تنها خدانگهدار است
کسی پس از تو خودش را به دار خواهد زد
که در گزینش این انتخاب ناچار است
همان غروب غریبانه گریه خواهی کرد
برای خاطره هایی که زیر آوار است ...
"محمد سلمانی"