حرف زدن را
مثل پیغمبری خسته
در دهان ماهی میاندازم
مثل آخرین تهماندهی سیگار
پرت میکنم
و قسم میخورم به همهچیز
که ترک میکنم
قسم میخورم بدون من
آب از آب تکان نخورد
که جهان به اندازهی خمیازهای
دهان باز نکند
و نخواهد که برگردم، بگویم
بدون من
همهچیز به اندازهی کافی هست
و جهان
بر آبهای آبی نامسکون
آروم میگیرد...