گل میخرم هنوز ...
اگرچه برای سطل !
تا گل فـــروش
بو نبرد که تو رفته ای !
" احسان پـــرسا "
ندانم کجا میــــکشانی مرا ...
سوی آسمان
یا به خـــــاموش خاک ...
نیــــم در هراس از تو ای ناگـــزیر !
ندانم کجا میکشانی مرا ...
ندانم کجا !
لیک دانم
یقـــــین
کــــزین تنگـــنا مــــیرهانی مرا . . .
کجا میکشانی نهانی مرا ؟!
"شفیعی کدکنی"
و کیستی؟
هان؟
یادم آمد...
...
تو همانی که روزی با پاهایت آمدی
و نماندی و رفتی!!!
و من...
من همانم
که روزی با دلم آمدم و ماندم و ماندم...
ای مهربان من
من دوست دارمت
چون سبزه های دشت، چون برگ سبز درختان نارون
معیارهای تازه ی زیبایی
با قامت بلند تو سنجیده می شود.
زیبایی عجیب تو معیار تازه ای ست،
با غربت غریب فراوانش مانند شعر من
ای شعر بی قرین!
ـ و این تفاخر از سر شوخی ست ـ
نازنین...
دست های تو هر کجا که باشند
باز هم گره ها را محکم تر می کنند
من باز می مانم
از گشتن و سرگیجه گرفتن
بی آنکه بدانم
این رازی که تو با خودت برده ای
کدام سمت زندگی را روشن می کرد ؟
من باز می مانم
و دامن آبی ام را جمع می کنم
بفهمی دریا
همین خانه ی کوچک بود ..
و چشم هایم را
از هزارتوی آینه بیرون می کشم
بفهمی
تنهایی چگونه یکباره
زندگی ات را غرق می کند ...
"احمدشاملو"